افراد ناشنوا نقایص متعددی در حوزههای مختلف گفتار و زبان دارند و این نقایص آنها را در برقراری ارتباط موفق، دریافت و انتقال پیام خود به دیگران با شکست مواجه میسازد. یکی از مهمترین این نقایص مشکلات معناشناسی است.
ناشنوایانی که کلمات بیشتری را میدانند و استفاده میکنند، بهتر میتوانند با مخاطبان خود ارتباط برقرار کنند و درک صحیحتری از معنی و مفهوم جملات گفتاری و نوشتاری دیگران داشتهباشند
بنابراین در همین راستا تحقیقاتی جهت بررسی درک معناشناسی واژگان افراد کمشنوای شدید و عمیق انجام شده است که نتایج متعدد داشتهاند.
مباحث نظری:
در این فصل به توضیح زبان، معنا و مشکلات زبانی ناشنوایان خواهیم پرداخت؛ سپس در ادامه، مروری بر تحقیقات داخلی و خارجی ِ انجام شده در این زمینهی پژوهشی خواهیم داشت.
زبان:
زبان ابزار طبیعی برای منظم کردن اندیشه و ارتباط میان انسانها است. ویژگی مهم زبان انتقال معانی بین افراد است.
زبان را در برگیرندهی سه جزء اصلی میدانند:
- ساخت یا فرم که عمدتاً شامل صرف، نحو و واجشناختی است.
- محتوا که اساساً از اجزاء معناشناختی زبان تشکیل میشود؛ یعنی دانش مربوط به خزانه واژگانی را در برمیگیرد.
- کاربرد که موضوع آن به کارگیری زبان است و شامل اهداف یا کارکردهای زبان، استفاده از زبان برای تعیین ساختاری که به آن اهداف منجر میشود و قوانین مربوط به مکالمات گروهی است.
زبان به هر علت که پدید آمده باشد، جنبه حائز اهمیت و ممتاز آن، کارکردارتباطیاش در میان انسانهاست. از این نظر مهمترین وجه زبان معنیدار بودن آن است. بنابراین در مطالعه زبان، باید معنی را که به عنوان یک ملاک قطعی در تعیین این نکته دانست که آیا یک صدا یا صورت زبانی دارای نقش هست یا نه. معنی هر صورت زبانی صرفا قراردادی است و بین صورت زبانی و معنایی که به آن دلالت میکند، ارتباط نهفته، ذاتی و اجتنابناپذیری وجود ندارد